به نام جماران به کام منافقان و دشمنان امام/ خسارتهای هنگفت وزیر اشتباهی نفت/ رتبه هفتم ایران میان کشورهای آلودهکننده هوا/ هشدار به فعالان اقتصادی درباره تبلیغ در شبکه های ماهواره ای
تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۳۵۵۸۵۶۸
سخنان انصاری در حالی است که جریان متبوع وی در سال 88، به مدت 8 ماه کشور را دچار آشوب و ناامنی کردند. آنها اگرچه به دروغ، ادعای تقلب داشتند اما به مکانیسمهای قانونی تمکین نکردند.
سرویس سیاست مشرق- روزنامهها در لابهلای گزارشها و سرمقالهها، قسمتی از صفحات خود را به اخبار روزهای گذشته یا اخبار ویژه اختصاص می دهند که مشرق در ادامه به آنها اشاره میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*********
کیهان
به نام جماران به کام منافقان و دشمنان امام!
سایت وابسته به موسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، مواضع امام خمینی و تاریخ دهه ۶۰ را تحریف کرد.
داود سلیمانی (از اعضای حزب منحله مشارکت و عضو ستاد فتنه در سال ۸۸) در کانال سایت جماران نوشت: «در برخورد با برخی از نیروهای سیاسی و یا رفتارهای انقلابیون اول انقلاب میشد به دور از فضا و جو انقلابی تصمیمات بهتری گرفت و شاید اعتراف مرحوم امام در اینکه در جریان دولت بازرگان اشتباه کردم، یکی از این موارد باشد. شاید بازرگان در آن شرایط خوب درک نشد و یا برخی تصمیمها در جریانات سال ۶۷، که مستمسک مجریان قضایی، دستنوشته ایشان بود، از جمله خطاهایی بود که به هر حال تاکنون پاسخ درخوری نیافته است. »
این اظهارات، تحریف تاریخ و انتساب دروغ به حضرت امام است. امام خمینی در نامه توبیخآمیز به منتظری (۶۸/۱/۶) تصریح کردند «والله قسم، من با نخستوزیری بازرگان مخالف بودم» و افزودند «من رای به ریاستجمهوری بنیصدر ندادم و در تمام موارد] قائم مقامی منتظری و نخستوزیری بازرگان [نظر دوستان را پذیرفتم». ایشان همچنین در پاسخ نامه محتشمی وزیر کشور در بهمن ۶۶ تصریح کردند: «نهضت به اصطلاح آزادی صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند؛ و ضرر آنها، به اعتبار آنکه متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد و نیز با دخالت بیمورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تاویلهای جاهلانه موجب فساد عظیم ممکن است بشوند، از ضرر گروهکهای دیگر، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان، بیشتر و بالاتر است. »
با این اوصاف معلوم نیست عضو ستاد فتنه و حزب منحله مشارکت، چرا به جای اعتراف به آلودگی همطیفانش با گروهکهای ضدانقلاب، اقدام به تحریف تاریخ و نظر حضرت امام آن هم در سایت و کانال وابسته به موسسه تنظیم و نشر آثار حضرت امام(ره) میکند!؟
اما درباره اعدام منافقین، اعضای گروهکهای محارب، محارب محسوب میشوند و حکم آنها اعدام است. سازمان منافقین ۱۷ هزار شهروند ایرانی را ترور کرده است. در عین حال پس از همراهی سازمان منافقین با ارتش صدام در حمله به کشور (مرداد ۶۷) و تداوم همراهی اعضای دستگیر شده با سازمان و ایجاد اغتشاش در زندان، حکم اعدام این اشرار صادر شد. جالب اینکه در آن زمان برخی از سران جریان چپ (اصلاحطلب فعلی) در رأس امور زندانها و قضایی قرار داشتند.
یادآور میشود بودجه موسسه تنظیم و نشر آثار امام ۵۷ میلیارد تومان بود و امسال افزایش هم پیدا کرده است اما مشخص نیست این بودجه چرا نه تنها در خدمت تبیین گفتمان و مکتب ناب امام خمینی قرار ندارد بلکه حتی بعضا در زمینه تحریف خط امام مورد استفاده قرار میگیرد!؟
آقای انصاری! چرا همین حرفها را به سران فتنه نگفتید!؟
عضو مجمع روحانیون میگوید پرونده انتخابات باید بسته شود.
به گزارش آریا، مجید انصاری درحاشیه مراسم سالگرد رحلت حضرت امام گفت: پرونده انتخابات بسته شده است و پس از برگزاری انتخابات باید با همکاری همه، به ساخت و رونق کشور کمک کرد.
سخنان معاون حقوقی رئیسجمهور و عضو مرکزیت مجمع روحانیون در حالی است که جریان متبوع وی در سال ۸۸، به مدت ۸ ماه کشور را دچار آشوب و ناامنی کردند. آنها اگرچه به دروغ، ادعای تقلب داشتند اما به مکانیسمهای قانونی تمکین نکردند و تا روز آخر هم علیه دولت جدید کارشکنی نمودند که دادن آدرس تحریمهای جدید به غرب و دمیدن به فضای تورم انتظاری در جامعه از طریق شبکه رسانهای وابسته، از جمله آن بود. برخی سران مجمع روحانیون نظیر خاتمی، نقش اصلی را در فتنهانگیزی و تحریک به آشوب داشتند. بنابراین باید از آقای انصاری پرسید آیا آن روزها بلد نبود به امثال خاتمی بگوید فتنهانگیزی و بیقانونی نکنید و رفتار مدنی داشته باشید؟
خسارتهای هنگفت وزیر اشتباهی نفت
وزیر نفت ژستهای سیاسی و انتخاباتی میگیرد تا قراردادهای خانمانسوز کرسنت و IPC به فراموشی سپرده شود.
وبسایت الف در یادداشتی نوشت: چند روزی در محافل غیررسمی از قول وزیر محترم نفت عنوان میشد که کسانی که به آقای روحانی رای ندادهاند جایی در نفت ندارند و باید بروند. تا اینکه این موضوع به خبرگزاری فارس درز کرد و وزیر هم با صراحت از این سخنان دفاع کرد.
بیان این اظهارات بیشتر یک شانتاژ سیاسی ارزیابی میشود چرا که در آغاز به کار دولت یازدهم، آقای وزیر به تغییرات گسترده و بیسابقهای در رده همه مدیران ارشد و میانی وزارت نفت دست زد که دامنه آن به چند صد تغییر ظرف مدت کوتاهی انجامید. دامنه تغییرات تا ردههای بسیار پایین حتی مسئول و معاون یک پروژه(حتی پروژه بدون اولویت و متوقف) گسترش یافت و باید گفت دیگر کسی نمانده است که فکر و اندیشه متفاوتی با این آقایان مدعی آزادی فکر و اندیشه داشته باشد. فلذا دلیل اینگونه شاخ و شانه کشیدنها را باید جای دیگری جست.
شعار وزیر در ابتدای دولت یازدهم این بود که گروهبانها بروند و ژنرالها بیایند اما نمایش تلخ آمدن ژنرالها به جایی رسید که مدیریت شرکت عظیم و استراتژیک ملی نفت ایران به یک فوق لیسانس مالی و مدیریت توسعه آن هم به یک دکترای آب و فاضلاب رسید. مدیریت عامل بزرگترین شرکت توسعه نفت به یک بازنشسته شصت و چند ساله سپرده شد که یک روز از سنوات خدمت خود را مدیرعامل یک شرکت کوچک هم نبود و فراتر از آن به دلیل شرایط جسمی امکان بازدید از پروژهها را هم نداشت. تازه پس از گذشت سه سال که ناکارآمدی محرز ایشان، برای جناب وزیر هم محرز شد و او را با بازنشستهای دیگر جایگزین نمود که یک روز هم در مدیریت بالادستی نفت حضور نداشت. وزیر نفت این وزارتخانه تخصصی را با یک باشگاه سیاسی اشتباه گرفته است. هرچه از صدارت این ژنرال میگذرد بیشتر مشخص میشود که ایشان کماکان نقش ستاد انتخاباتی دولت مستقر را بازی میکنند. چه کسی است که نداند ریشه این ژستها و این خط و نشان و شاخ و شانه کشیدنها را باید در جای دیگری جست. جایی که قرار است کرسنتها و قراردادهای خانماسوز IPC به فراموشی سپرده شوند تا در خلوت آن کنند که میخواهند. حالا که دیگر از خلوت هم گذشته و انبوه اینها در قالب مشاور و نماینده فلان شرکت و... از سر و کول شرکت بیچاره نفت بالا میروند آیا این حرفها چیزی جز ژستهای ابراز وفاداری برای محکم کردن جای پا برای وزارت بعدی تلقی میگردد؟
جناب آقای زنگنه! ملت شما را در تبلیغات ریاست جمهوری دیده است که در ویترین همایشهای انتخاباتی با مدعیان هنری که در پارتی دستگیر و ممنوعالکار شده بودند نشستید. بله با هنرمندانی نشستید که یک جرمشان کشف حجاب رسمی بود و مسخره کردن جهانآرا در رقص و پایکوبیشان. رفتار شما در کمپین تبلیغاتی روحانی در کنار تزریق پول به فیشهای حقوقی کارکنان در شب انتخابات نشان داد که باید خون گریست که همچون شمایی دهها سال وزیر بوده باشید. شما غریبهای هستید که به نفت آمدهاید نشان به آن نشان که در دولت یازدهم همه معاونان خود(یا همان ژنرالهایتان) را پس از انتصاب حداقل یک بار تغییر دادهاید تا نشان دهید که با دوازده سال حضور در کرسی وزارت نفت هنوز هم در تشخیص مصالح این صنعت، راه ترکستان را در پیش دارید.
تحریمهای جدید آمریکا ناقض بند ۲۹ برجام
تحریمهای جدید آمریکا، ناقض بند ۲۹ برجام است و تجارت با ایران را به خط قرمز تبدیل میکند اما با این وجود، با انفعال و سکوت وزارت خارجه مواجه شده است.
به گزارش رجانیوز، تصویب «قانون مقابله با اقدامات بیثباتکننده ایران ۲۰۱۷» به اختصار S.۷۲۲- نقض برجام به حساب میآید. راهحل مقابله با این تحریم نیز مطابق با گفتههای قبلی اجرای بند سوم قانون اقدام متناسب و متقابل هستهای مصوب مجلس شورای اسلامی است.
تصویب تحریم جدید همچنان که ناقض بند ۲۸ برجام و اصل حسننیت میباشد.
از آن جهت هم که تاثیر منفی و مستقیم بر عادیسازی تجاری و روابط اقتصادی با ایران میگذارد نیز برجام را نقض کرده است. بند ۲۹ توافق هستهای اتحادیه اروپا و ۵+۱ را از اعمال سیاستهای اینچنینی بازداشته است.
«۲۹- اتحادیه اروپایی و دولتهای عضو و همچنین ایالات متحده، منطبق با قوانین خود، از هرگونه سیاست با هدف خاص تاثیرگذاری منفی و مستقیم بر عادیسازی تجارت و روابط اقتصادی با ایران، در تعارض با تعهداتشان مبنی بر عدم اخلال در اجرای موفقیتآمیز این برجام خودداری خواهند کرد. »
اما ایالات متحده آمریکا برخلاف تعهد خودش در برجام با تصویب تحریم S.۷۲۲ اثرگذاری منفی در عادیسازی تجارت و روابط اقتصادی با ایران گذاشته است چرا که مطابق با تحریم جدید رئیسجمهور آمریکا ۹۰ روز پس از تصویب این قانون مامور به بلوکه کردن سرمایهها و منع معاملات سپاه پاسداران و افراد خارجی شامل مقامات، عوامل و وابستگان به آن میشود که طبق ادعای این کشور مرتکب اعمال تروریستی، تهدید به ارتکاب و یا حمایت از تروریسم شدهاند.
بند (c) توضیح میدهد که تحریمهای جدیدی که بر سپاهپاسداران اعمال میشود همان تحریمهایی هست که پیشتر مبتنی بر دستور اجرایی ۱۳۲۲۴ بر سپاه قدس اعمال میشد.
نکته اما اینجا است که در قانون تحریمی جدید دیگر این تحریمها را محدود به سپاه قدس نمیکند و با وسعت یافتن تحریمها سپاه پاسداران مسئول اتهام بیپایه و اساس آمریکا مبتنی بر حمایت از تروریسم بینالملل میشود.
در واقع همانطور که مشخص است این قانون سعی می کند با متهم کردن سپاه پاسداران به تروریسم، سپاه و افراد مرتبط با آن را در سراسر دنیا با مسدود کردن دارایی و منع معاملات مواجه کند. از آنجایی که افراد و نهادهای گوناگون مختلفی چه در داخل ایران اعم از دولت، صدا و سیما، دانشگاه، شرکتها و ... و چه خارج از ایران با سپاه پاسداران مرتبط هستند، اعمال این تحریم در واقع منافع اقتصادی ایران در سطح ملی را دچار اختلال میکند. این مسئله از آنجا آشکار میشود که در مقدمه این تحریم و در قسمت تعاریف اشخاص خارجی کسانی تعریف میشوند که آمریکایی به حساب نیایند یعنی اشخاص در سراسر دنیا در صورت ارتباط با سپاه پاسداران تحریم خواهند شد.
نکته دیگری که نباید از آن غافل شد تاثیر لغو نشدن دستورهای اجرایی رئیسجمهور آمریکا بر وضع تحریمهای جدید و نقض مجدد برجام است. به تعبیر دیگر در برجام از ۱۷ فرمان اجرایی رئیسجمهور آمریکا فقط۴ فرمان و بخشی از یک فرمان خاتمه یافت و تمامی دستورهای اجرایی دیگر از جمله دستور اجرایی E.O.۱۳۲۲۴ پا برجا ماند. حال سنای آمریکا از همین تحریم استفاده کرده و آن را وسعت بخشیده است و از همین طریق سعی بر اعمال محدودیتهای بیشتر بر ایران کرده است. محدودیتهایی که دقیقا نقض ماده ۲۹ برجام است و اثرات منفی در تجارت ایران میگذارد.
همکاری سبزها با شبکه صهیونیستی- اماراتی برای تحریم ایران
ایمیلهای فاش شده سفیر امارات در واشنگتن، از تحرکات مشترک محافل ضد انقلابی و برخی طیفهای وابسته به صهیونیستها برای تحریم ملت ایران پرده برداشت.
شبکه تلویزیونی المیادین، درباره هک شدن ایمیلهای سفیر امارات در واشنگتن گفت؛ ایمیلهای هک شده یوسف العتیبه سفیر امارات در واشنگتن نشانه هماهنگی او با یک مرکز مطالعات طرفدار اسرائیل با نام «اندیشکده دفاع از دموکراسیها» FDD است. پایگاه آمریکایی اینترسپت این ایمیلها را منتشر کرده است که نشان میدهد همکاری چشمگیر و روابط فزایندهای بین امارات و این مرکز که یک میلیونر طرفدار تلآویو و متحد بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل، منبع تأمین مالی آن است وجود دارد.
بنیاد FDD متعلق به شیلان ادیلسون میلیاردر اسرائیلی است.
«جان هانا» عضو ارشد این بنیاد و مشاور امنیت ملی دیک چنی، معاون سابق رئیسجمهور آمریکا، شانزدهم اوت گذشته ایمیلی را به پیوست یک مقاله برای سفیر امارات ارسال کرده که در آن به نقش امارات و بنیاد دفاع از دموکراسیها در کودتای ناکام ترکیه اشاره شده است.
هانا همان مقام آمریکایی است که مهر ماه ۸۹ به روزنامه لسآنجلس تایمز گفت؛ نمایندگان رهبران جنبش سبز در نشست مشترک با اپوزیسیون جمهوری اسلامی به ما گفتند که تحریمها باید تشدید شود اما نه به صورت تدریجی که مانند واکسن عمل کند بلکه باید دفعتاً و به صورت شوک و فلجکننده باشد.
یکی از ایمیلها، حاوی پیشنهادی برای دیدار قریبالوقوع بین بنیاد دفاع از دموکراسیها و مسئولان اماراتی که ۱۱ تا ۱۴ ماه ژوئن جاری برگزار خواهد شد، است. شرکت دوبویتز، هانا و «جاناتان شانزر» معاون رئیس بنیاد دفاع از دموکراسیها از جمله مدعوان این دیدار هستند. یکی از عناوین این دیدار، «بحث در مورد سیاستهای احتمالی ایالات متحده و امارات برای تأثیرگذاری بر اوضاع داخلی ایران» است.
در ایمیلی که در ۱۰ مارس گذشته از سوی «مارک دوبودز» مدیر صندوق دفاع از دموکراسیها به العتیبه ارسال شده و یک نسخه از آن نیز در اختیار جان هانا قرار گرفته است، فهرستی از شرکتهایی که در ایران، امارات متحده عربی و عربستان سعودی سرمایهگذاری میکنند، ارسال شده است.
او در این ایمیل نوشته است: «جناب سفیر، متنی که به پیوست ارائه شده، فهرستی است از شرکتهایی از هر کشور که همزمان با ایران با امارات متحده عربی و عربستان سعودی هم تجارت دارند. همان طور که با هم صحبت کردیم، میتوان شرکتهای این فهرست هدف را بر سر دوراهی قرار داد. » این فهرست طویل شامل شماری از شرکتها و مؤسسات جهانی از جمله شرکت «ایرباس» فرانسه و «لوک اویل» روسیه است.
گفتنی است بنیاد دفاع از دموکراسی، «ایران پراجکت» را مدیریت میکند که ناظر بر حوزههای حقوق بشر و تحریمهای اقتصادی است. برخی از عناصر فراری ضد انقلاب نظیر شیرین عبادی، حسین باستانی، محسن سازگارا، مهرانگیز کار، ابراهیم نبوی، داودی مهاجر، نیما راشدان، شادی صدر و... با زیرمجموعههای FDD همکاری مستقیم و غیرمستقیم دارند. یکی از این زیرمجموعهها، شبکه تواناست.
خراسان
هشدار به فعالان اقتصادی درباره تبلیغ در شبکه های ماهواره ای
بر اساس بخشنامه یک مقام مسئول به تعدادی از نهادهای مهم اقتصادی، با اشاره به تلاش شبکه های ماهواره ای ضد انقلاب برای تامین هزینه های برنامه های ضد فرهنگی خود از طریق جذب تبلیغات کالا و خدمات داخل کشور، این موضوع را باعث بروز لطمات جبران ناپذیر به مبانی فرهنگی و اعتقادی جامعه دانسته و به آنها متذکر شده بایستی با توجه به تاکیدات شورای عالی امنیت ملی از همه فعالان اقتصادی و بنگاه ها خواسته شود از سفارش تبلیغی به این شبکه ها خودداری کنند.
تدبیر جدید برای جلوگیری از تغییر کاربری جنگل ها
بر اساس ابلاغیه روزهای اخیر یک مسئول ارشد اجرایی به تعدادی از اعضای کابینه، با اشاره به ضرورت اصلاح آیین نامه اجرایی قانون ابطال اسناد فروش رقبات و اراضی موقوفه که در اسفندماه سال قبل مورد تایید هیئت دولت قرار گرفته بود، تصریح شده بهره برداری از اراضی حریم موقوفه تابع مقررات مربوطه است لذا جنگل های طبیعی که در حریم موقوفات قرار می گیرند، به عنوان جنگل باقی مانده و تغییر کاربری آنها با استناد به قوانین دیگر، مجاز نیست.
صالحی در سازمان انرژی اتمی می ماند
باوجود برخی خبرسازی ها در فضای مجازی مبنی بر تغییر رییس سازمان انرژی اتمی، یک منبع آگاه در گفت وگو با خبرنگار خراسان ضمن رد این موضوع تاکید کرد دکتر صالحی علی رغم اینکه آمادگی برای خدمت در هر بخشی از نظام را دارد، در دولت دوازدهم نیز در سازمان حضور خواهد داشت و از هم اکنون برنامه های خود را برای سال های آینده به ویژه در حوزه برجام و پیشبرد پروژه های مهم و راهبردی صنعت هسته ای تدوین کرده است.
ایران
تکذیب دخالت وزارت اطلاعات در موضوع نمازخانه اهل سنت
یک مقام مسئول در وزارت اطلاعات خبر منتشر شده در فضای مجازی مبنی بر پلمب نمازخانه اهل سنت در یافتآباد را تکذیب و اعلام کرد، این وزارتخانه هیچ دخالتی در موضوع نمازخانه نداشته است. به گزارش ایسنا، این مقام امنیتی تأکید کرد: این وزارتخانه به دنبال پیگیری و برخورد قانونی با منتسبکنندگان این اقدام و نیز خبر آن به وزارت اطلاعات است.
موحدی کرمانی: آرای آقای روحانی هم حلال است
آیتالله موحدی کرمانی سخنانش درباره تقسیمبندی آرا به حلال و حرام را اصلاح کرد. به گزارش ایسنا امام جمعه موقت تهران در برنامه تلویزیونی «دست خط» گفت: از من در جلسهای پرسیدند که رأی شانزده میلیونی آقای رئیسی را چطور میبینید و من گفتم که این رأی حلال را به ایشان تبریک میگویم. من یک ساعت سخنرانی کرده بودم و حال یک کلمه از دهانم خارج شده بود اما این جمله به معنای این نبوده است که فقط آرای آقای رئیسی حلال است بلکه آرای آقای روحانی هم حلال است، نوش جانشان ولی اگر رأیی از کسی به حساب فرد دیگری ریخته شود این رأی حرام است اما رأیی که آقای روحانی گرفتهاند حتماً حلال است و ما همه باید به منتخب مردم کمک کنیم و اگر انتقادی هم داریم مطرح کنیم؛ چراکه انتقاد هم نوعی کمک کردن است و هیچکس هم معصوم نیست.
دعوای حقوقی مجدد امریکا علیه بنیاد علوی
دادگاهی در نیویورک بررسی اتهامهای دولت امریکا را علیه بنیاد علوی مبنی بر نقض تحریمهای امریکا و ارتباط آن با دولت ایران از سر گرفت. به گزارش ایرنا وکیلان دولت امریکا مدعی هستند که بنیاد علوی با دولت ایران ارتباط داشته و هزینههای این بنیاد را جمهوری اسلامی پرداخت کرده است. آنها ادعا میکنند که به همین دلیل هم فعالیتهای این بنیاد نقض قانون تحریمهای ایالات متحده بوده که در سال ۱۹۹۵ علیه ایران وضع شد. همچنین دولت امریکا مدعی است که «آسا»، یکی از شرکتهای شریک بنیاد علوی، با بانک ملی ایران مرتبط است و بر مبنای این ادعا دولت امریکا تلاش میکند با مصادره و فروش املاک بنیاد علوی، به «خانوادههای قربانیان تروریسم» از جمله خانوادههای قربانیان حملات یازدهم سپتامبر غرامت بپردازد. دولت امریکا همچنین مدعی شده است که بنیاد علوی تلاش کرده است که روابط خود را با دولت ایران پنهان کند و برای اثبات حرف خود گفته است که مدیر بنیاد علوی با سفیر ایران در سازمان ملل دیدار کرده است. این در حالی است که سال گذشته، دادگاه تجدید نظر در شهر نیویورک، این استدلالهای غیر قضایی را رد و اعلام کرده بود که وکیلان دولت امریکا نتوانستند اثبات کنند که مسئولان بنیاد علوی، از ارتباط مستقیم میان شرکت آسا و دولت ایران اطلاع داشتهاند. در نتیجه، حکم قبلی دادگاه برای مصادره و فروش املاک بنیاد علوی و شرکت آسا نقض شد.
اشتباه انتخاباتی محسن رضایی در تلویزیون
محسن رضایی در یک گفتوگوی تلویزیونی، مدعی شد فرح پهلوی و سلطنت طلبها در انتخابات رأی دادند. به گزارش «ایران» وی در گفتوگوی ویژه خبری شبکه دو، مدعی شد که امریکاییها میخواهند از طریق دموکراسی وارد ایران شوند و «همه ضدانقلابها که آدم کشتند یا فراری شدند، صفهای طولانی در سفارت خانههای ایران تشکیل میدهند، از فرح پهلوی گرفته تا سلطنت طلبها، همه میآیند رأی میدهند. » پس از آنکه مجری به او یادآوری کرد که تصویر رأی دادن فرح پهلوی آرشیوی بوده است، رضایی گفت که در انتخابات بعدی شرکت میکند! سایت «تابناک» به نقل از مسئول دفتر محسن رضایی عنوان کرد که آنچه بازنشر شده دقیق نبوده است، درحالی که مرور فیلم این گفتوگو، وقوع این اشتباه انتخاباتی را تأیید میکند.
دبیر کمیسیون مبارزه با قاچاق کالا و ارز استان تهران از قطعی شدن حکم پرونده واردات پوشاک دختر وزیر آموزش و پرورش خبر داد. علیاکبر پوراحمدنژاد به تسنیم گفت: این پرونده با خواست و اراده دادستانی در اختیار تعزیرات حکومتی قرار گرفت و پس از بررسیها و انجام تحقیقات، حکم برائت در این پرونده از سوی تعزیرات صادر شد. دبیر کمیسیون مبارزه با قاچاق کالا و ارز استان تهران در پاسخ به این سؤال که آیا حکم بدوی و اولیه این پرونده قطعی شده است یا خیر افزود: در این پرونده با توجه به حکم اولیه صادر شده و عدم اعتراض به حکم صادره، این حکم قطعی شد. وی ادامه داد: این پرونده در استان تهران و از نظر ما مختومه شده و جای بحثی ندارد. پوراحمدنژاد گفت: البته من شنیدهام که دادستانی کل کشور پیگیر این پرونده هستند و این امکان وجود دارد که بخواهند از نظر ملی، موضوع این پرونده را مورد بررسی قرار دهند که البته بدرستی نمیدانم تا چه اندازه میتوانند به این پرونده ورود کنند.
آرمان
جزئیات پرونده شکایت پلیس از بخشدار جوکار
شنیده شد که رئیس اداره حقوقی پلیس راهور ناجا با بیان آخرین جزئیات پرونده شکایت پلیس از بخشدار جوکار، گفت: پلیس راهور به شکایت خود پایبند است تا قانون احقاق شود. الف نوشت؛ سرهنگ محمد ترحمی در خصوص آخرین وضعیت پرونده شکایت پلیس راه از بخشدار جوکار اعلام کرد: بخشدار بعد از ۲ روز بازداشت با قرار وثیقه ۵۰ میلیون تومانی آزاد شده است. وی تصریح کرد: این پرونده نیز در دست پیگیری است و پلیس راهور به شکایت خود پایبند است تا قانون احقاق شود؛ چرا که مامور پلیس راهور در حین انجام وظیفه و اجرای قانون صدمه دیده است. راننده خودروی حامل فرماندار ملایر و بخشدار جوکار به علت سرعت بالا با اعلام ایست مامور پلیس راه بخش جوکار مواجه شده و پس از برخورد با مامور پلیس از محل دور میشوند.
سرگردانی خانواده ایرانی در ترکیه
شنیده شد که با گذشت سه سال از جانباختن
منبع: مشرق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۵۵۸۵۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حمیدرضا عزیزی، پژوهشگر بنیاد علم و سیاست آلمان: ایران در حمله به اسرائیل به کشورهای منطقه هم هشدار داد، هم اطمینان خاطر/ تهران قواعد درگیری با تل آویو را بازتعریف کرد/ همسایگان عربی ایران به دنبال موازنه و مفاهمه با تهران خواهند بود/ توانمندی موشکی ایران
پایگاه خبری جماران - سارا معصومی : بیش از دویست روز از آغاز جنگ در غزه می گذرد و در حالی که خبرهای امیدوارکننده ای درباره موافقت حماس و اسرائیل برای توقف جنگ به گوش نمی رسد هر روز منطقه غرب آسیا یک قدم به گسترش دامنه جنگ نزدیک تر و باز در سایه تحرکات چندجانبه دیپلماتیک از آستانه آن باز می گردد. زنجیزه تشدید تنش میان ایران و اسرائیل که با حمله اسرائیل به کنسولگری ایران در دمشق آغاز شد ظاهرا فعلا در یک نقطه متوقف شده و دو طرف ترجیح دادند که سطح تنش را افزایش ندهند.
با حمیدرضا عزیزی، پژوهشگر بنیاد علم و سیاست آلمان درباره یکی از تبعات کمتر پرداخته شده این تنش که تاثیر آن بر معادله های فی مابین ایران و کشورهای همسایه عربی و به تبع آن رابطه این کشورها با آمریکا و اسرائیل است، گفت و گو کردیم:
در چند روز گذشته از حمله های متقابل جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل آنچه که به آن کمتر توجه شده، تاثیر این تحولات جدید بر کشورهای منطقه بخصوص همسایگان ایران است. ما می دانیم که برخی از این کشورها چه عربی و چه غیرغربی تا پیش از 7 اکتبر رابطه خود با اسرائیل را عادی سازی کرده بودند یا در مسیر آن بودند. پس از آغاز جنگ غزه نیز هر چند موضع شفاهی این کشورها در محکومیت اسرائیل تند و تیز بود اما در رابطه فعلی و یا اراده آنها برای رابطه با اسرائیل در آینده خلل جدی ایجاد نشد. در چنین فضایی فکر می کنید حمله مستقیم ایران به اسرائیل، جدا از میزان موفقیت آن یا وجود یا نبود اراده در ایران برای آسیب رسانی جدی، چه تاثیری بر نگاه کشورهای منطقه بخصوص رقبای عربی ایران درباره توانمندی نظامی ایران داشته است؟
درباره حمله جمهوری اسلامی ایران به اسرائیل و پیامدهای آن در رابطه با همسایگان دو جنبه در کوتاه مدت مهم است که باید مورد توجه قرار بگیرد؛ جنبه نخست به پیامی بازمی گردد که در این حمله برای کشورهای همسایه مشخصا کشورهای عربی خلیج فارس که در مسیر عادی سازی روابط با اسرائیل بوده و هستند و جمهوری آذربایجان مستتر بود .
هرچند که هدف اصلی این اقدام بازترسیم قواعد درگیری با اسرائیل ، احیای بازدارندگی و جلوگیری از اقدام های مشابه و البته هشدار به آمریکا اعلام شد، اما به نظر من در شکل و گسترده ای که حمله طراحی و اجرا شده پیامی به کشورهای همسایه هم مستتر بود. پیامی با این محتوا که وقتی بحث امنیت ایران مطرح باشد و بخصوص وقتی که موضوع اسرائیل به میان آید، احتمال هر اقدامی از سوی ایران وجود دارد.
به نظر من این چیزی بود که حتی ما از کانال های رسمی و از طریق مقام های رسمی ایران هم کم و بیش شنیدیم. برخی مقام های نظامی به امارات متحده عربی درباره اینکه پایگاهی در اختیار اسرائیل قرار دهد هشدار دادند. از سوی دیگر با وجود این روند بهبود روابط ایران با کشورهای عربی در جریان است، اما باز هم برخی مقام ها در ایران از احتمال هدف قراردادن پایگاه های آمریکا در این کشور سخن گفتند.
پیام صریح مستتر این بود که اگر پای امنیت سخت ایران وسط باشد همه ملاحظه هایی که حتی سیاست خارجی ایران در یک تا دو سال اخیر را شکل و سوق داده و به بهبود روابط با همسایگان در قالب سیاست همسایگی خوب منتهی شده قابل کنارگذاشته شدن است و ایران به سمت پاسخ خواهد رفت.
این در واقع نشان دهنده بالا رفتن ادراک تهدید در تصمیم گیران امنیتی و سیاست خارجی ایران است، مبنی بر اینکه در یک فضای متشنج منطقه ای ناشی از جنگ غزه، اولویت های سیاست خارجی تغییر کرده و به واسطه امکان کشیده شدن کشور به سمت جنگ ، تامین امنیت باید در اولویت قرار بگیرد و سایر موارد را تحت الشعاع قرار دهد .
جنبه دوم مسئله تلاشی بود که همزمان برای اطمینان خاطر دادن به کشورهای عربی همسایه مبنی بر اینکه حداقل در این مرحله هدف آنها نیستند از سوی ایران انجام شد. ایران تلاش کرد این پیام را به همسایگان بخصوص عربی برساند که این کشور تا زمانی که امنیت آن از سوی این کشورها تهدید نشود، پای آنها را به منازعه نخواهد کشید.
گفته می شود که ایران از 72 ساعت قبل به کشورهای همسایه نحوه پاسخ خود به اسرائیل را اطلاع داده است. هرچند که ایالات متحده می گوید از حمله مطلع نبوده، اما گزارش های رسیده تایید می کند که کشورهای عربی چنین هشداری را دریافت کرده اند. این اطلاع رسانی به کشورهای عربی منطقه و انتقال این پیام از سوی آنها به ایالات متحده نشانه هایی از این است که ایران با وجود همه ملاحظه ها درباره ضرورت تامین امنیت خود باز هم تلاش کرده که چنین اطمینان خاطری را به کشورهای عربی بدهد
فکر می کنید کدام یک از این دو پیام هشدار یا اطمینان بخشی در پایتخت کشورهای منطقه بیشتر احساس شده است؟
برآیند این سوال است که در آینده نزدیک و دور تعیین کننده خطوط اصلی رویکرد این کشورها به ایران و اسرائیل خواهد بود. به نظر من پاسخ آنها هم ترکیبی از دو رویکرد موازنه و مفاهمه با ایران خواهد بود. پیام تهدیدی که از جانب ایران ارسال می شود طبیعتا انها را به سمت موازنه بخشی سوق می دهد.
شکل دادن به یک ائتلاف امنیتی و نظامی با اسرائیل می تواند بخشی از این تلاش برای موازنه بخشی باشد؟
نه، اتفاقا. این موازنه بخشی لزوما به معنای شکل دادن به ائتلاف امنیتی و نظامی با اسرائیل نیست. به این معنا است که آنها تلاش خواهند کرد تا در روابط خود با کشورهای دیگر و ایالات متحده حداکثر تضمین های لازم را برای امنیت خود دریافت کنند. از سوی دیگر جنبه دوم رویکرد ایران که اطمینان خاطر دادن به آنها است می تواند آنها را امیدوار نگاه دارد که هنوز کانال برای ارتباط و مفاهمه با ایران بسته نیست.
بنابراین، آنچه که رخ داد سرآغار روندی خواهد بود که در آن رویکرد ایران و کشورهای عربی نسبت به هم، ترکیبی از موازنه و مفاهمه خواهد بود. موازنه در بحث ایران بیشتر در قالب نگاه داشتن شمشمیر داموکلس بالای سر این کشورها به شکل تهدید امنیتی معتبر است. این موازنه در مورد کشورهای عربی همان ادامه مسیر همکاری های امنیتی و نظامی بخصوص با ایالات متحده ولی در عین حال رها نکردن مسیری است که با اسرائیل آغاز کرده اند.
ما قبل از این تحولات هم شاهد بودیم که در طول سالیان گذشته این کشورها همواره توسعه برنامه موشکی ایران را یکی از دغدغه های امنیتی خود معرفی می کردند و حتی به دنبال برجام منطقه ای برای رفع این نگرانی بودند. فکر می کنید ایران توانست این عملیات را به گونه ای مدیریت کند که نگرانی این کشورها را پررنگ نکند و یا برعکس اتفاقا بر میزان نگرانی ادعایی آنها افزود؟
این حمله باعث شد که برنامه موشکی و پهپادی ایران بیشتر از گذشته در مرکز توجه بین المللی قرار بگیرد. اکنون نیز نشانه هایی از آن را در قالب بحث درباره وضع تحریم های جدید غرب و اتحادیه اروپاعلیه برنامه پهپادی و موشکی ایران می بینیم. این کشورها به احتمال زیاد به طرق مختلف اعم از راه های دیپلماتیک و ابزارهای دیگر فشار برای محدود کردن این برنامه های ایران را بیشتر خواهند کرد.
زمانی که گزارش ها درباره استفاده از پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین توسط روسیه افزایش یافت، به نوعی در کشورهای حوزه خلیج فارس یک حس رضایت ایجاد کرد، مبنی بر اینکه ما سالیان سال نسبت به برنامه های نظامی ایران هشدار دادیم اما کسی جدی نگرفت و الان همین برنامه به تهدیدی برای خود اروپا تبدیل شده است.
می توان پیش بینی کرد که در هرگونه مذاکره احتمالی میان ایران و غرب این مسئله توانمندی موشکی ایران و فعالیت های منطقه ای آن بیش از پیش به سوژه محوری طرف مقابل تبدیل شود؟
بله، من به صورت جدی معتقد هستم که هرچند الان هیچ مسیر روشنی را برای دیپلماسی بین ایران و غرب نمی بینم، اما با قاطعیت می توانم بگویم که طرف غربی در هر مسیری که در آینده برای بحث دیپلماتیک تعریف شود قطعا پیش از گذشته ضرورت پرداختن به برنامه های موشکی، پهپادی و منطقه ای ایران را هم لحاظ خواهد کرد.
به این دلیل که ابتدا حضور پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین به تهدید وجودی برای اروپا تبدیل شد و الان هم موضوع تشدید تنش ها با اسرائیل به خصوص در شرایطی که اروپا به دنبال یافتن راهی برای حل و فصل دیپلماتیک قضیه غزه است، در تضاد آشکاری با منافع اروپا قرار دارد.
در یک مقطع که کشورهای منطقه به دنبال انجام چنین مذاکراتی با ایران از سوی ایالات متحده بودند رابطه دوجانبه آنها با تهران در سطح بالایی از تنش بود. اکنون این تنش زدایی و عادی سازی رابطه انجام شده است. باز هم فرض می کنید آنها نیز مانند کشورهای غربی به دنبال مذاکراتی برای محدودسازی توان نظامی ایران باشند؟
شاید کشورهای منطقه برای حفظ آن جنبه دوم رویکرد خود در قبال ایران که بحث مفاهمه است به شکل آشکار و علنی به سمت چنین قضیه ای نروند ولی طبیعتا این موضوع جز مواردی است که آنها هم می خواهند در هر نوع توافقی با ایران لحاظ شود. نکته ای که وجود دارد این است که کشورهای عربی پس از ناامیدن شدن از اینکه غرب به دغدغه های آنها در قبال برنامه نظامی و منطقه ای ایران بپردازد به سمت همکاری با خود ایران رفتند .
یکی از مبانی اصلی رویکرد کشورهای عربی به بهبود روابط با ایران بر مبنای «عادی سازی به مثابه بازدارندگی» بوده است. برای کشورهای عربی این نگرانی قطعا پررنگ است و سعی خواهند کرد در قالب همان سیاست «عادی سازی به مثابه بازدارندگی» این دغدغه را با خود ایران مدیریت کنند، اما طبعا امیدوار هم هستند که این موضوع در قالب مذاکرات و رایزنی های گسترده تری میان ایران و غرب هم مدنظر قرار بگیرد.
فکر می کنید این تبادل حمله میان ایران و اسرائیل و به خصوص نمایش توانمندی موشکی ایران می تواند در فردای پس از جنگ غزه به سوژه ای برای افزایش همکاری های امنیتی کشورهای عربی بخصوص عربستان با امریکا(چه در قالب توافق امنیتی مطرح در چارچوب عادی سازی رابطه با اسرائیل چه در قالب جدیدی) تبدیل شود؟
حتی اگر این حمله و این نمایش گسترده پهپادی و موشکی ایران اتفاق نمی افتاد، باز هم کشورهای عربی در فردای جنگ غزه به سمت توسعه همکاری های امنیتی هرچند به صورت ضمنی با اسرائیل می رفتند. اساسا از زمان آغاز جنگ در غزه نوع رویکرد و عملکردی که ایران و متحدان آن در محور مقاومت از خود نشان دادند ادراک تهدید را در میان کشورهای عربی تا حد قابل توجهی بالا برد.
یکی از استدلال هایی که طبیعتا در انسوی خلیج فارس مطرح می شد این است که اگر حماس به عنوان یک عضو کمتر قدرتمند محور مقاومت توانست چنین ضربه ای را به اسرائیل بزند و برای مدت طولانی در یک جنگ فرسایشی با اسرائیل دوام آورد پس سایر اعضای محور مقاومت در صورت وقوع درگیری منطقه ای از چه توانایی برخوردار هستند و چه دردسر بزرگی را برای این بازیگران به وجود خواهند آورد.
کما اینکه کشورهای مانند عربستان یا امارات از قبل با حوثی ها دست به گریبان بودند و حالا بیش از گذشته قابلیت های این شبکه و ضرورت اینکه به نحوی در مقابل آن اقدامی انجام دهند برای آنها مسجل شده است.
لذا من فکر می کنم که این می تواند به شکل های مختلفی بروز کند . من انتظار این را ندارم که در چشم انداز کوتاه مدت کشورهای عربی به سمت امضا یک معاهده امنیتی نظامی با آمریکا بروند که شامل اسرائیل هم باشد. آنها می دانند که چنین اقدامی به چرخه تشدید نگرانی ها، تهدیدها و طبیعتا واکنش طرف ایرانی منجر خواهدشد و ممکن است اثر معکوس داشته باشد.
چیزی که کشورهای عربی به دنبال آن هستند تضمین های امنیتی از امریکا در قبال عادی سازی رابطه با اسرائیل است . این کشورها هرچند مسیر دیپلماتیک را با ایران ادامه می دهند اما هنوز نسبت به عملکرد و موفقیت آن بخصوص در بلندمدت مطمئن نیستند و به همین دلیل نیاز به یک لایه تضمین اضافی دارند که به دنبال کسب آن از ایالات متحده هستند.
ما در جریان حمله ایران به اسرائیل شاهد بودیم که برخی کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای هرچند در حمله اسرائیل نقشی نداشتند اما در دفاع از اسرائیل متحد شدند. به عنوان نمونه وزیر خارجه آمریکا در سخنانی در جمع رهبران یهودی اعلام کرد که همراهی اردن و عربستان مهم بوده و می تواند سرمایه ای برای آینده باشد. معنای این همراهی کشورهای منطقه با امریکا و فرانسه در دفاع از اسرائیل انهم در میانه انتقادها از جنگ غزه را چه می دانید؟ صرفا تلاشی مقطعی بود برای مدیریت تنش یا نشانه ای معنادار برای ایران ؟
اصلی ترین هدف کشورهای منطقه از مشارکت در دفاع از اسرائیل، ممانعت از بروز جنگ بود. نکته ای که چه ایران و اسرائیل و چه کشورهای منطقه و بازیگران فرامنطقه ای شامل آمریکا و کشورهای اروپایی درباره آن توافق دارند، این است که تشدید درگیری بین ایران و اسرائیل قطعا به جنگ بزرگ منطقه ای منجر می شود که هیچکس از اثرات آن در امان نخواهد بود .
به نظرم باید این اقدام کشورهای عربی را در قالب دفاع از خود ببینیم و نه دفاع از اسرائیل . اگر که حمله ایران به خسارت گسترده ای منجر می شد که نیاز به پاسخ سنگین تر و گسترده تر را در طرف اسرائیلی برجسته می کرد ، آن زمان طبیعتا با ضریب اطمینان بالایی می توانستیم بگوئیم که به سمت جنگ حرکت می کنیم و آنها می خواستند از وقوع چنین سناریویی جلوگیری کنند.
بنابراین، به نظر من مشارکت کشورهایی چون عربستان و امارات که به صورت اشتراک گذاری اطلاعات و غیره بوده بیشتر با انگیزه ممانعت از گسترش جنگ صورت گرفته است. حتی این تفسیر درباره مشارکت آمریکا و کشورهای اروپایی هم قابل تعمیم است، چرا که مقام های امریکایی هم به این موضوع اشاره کرده بودند که برای دفاع در کنار اسرائیل هستند، اما اگر اسرائیل تصمیم بگیرد تنش ها را افزایش داده و وارد جنگ با ایران شود این حمایت تضمین شده نیست. لذا اینجا باید میان این دو موضوع تفکیک قائل شد.
درباره اردن چطور؟
مسأله اردن متفاوت است . ملاحظه ای که پیشتر اشاره کردم اردن را هم شامل می شود، اما باید این نکته را در نظر داشت که اردن شرایط بسیار شکننده تری را نسبت به بسیاری از کشورها دارد. موقعیت جغرافیایی آن در همسایگی اسرائیل و سرزمین های فلسطینی، ترکیب جمعیتی فلسطینی های حاضر در اردن و تشدید ناآرامی ها در داخل اردن که تا حدی به اقدام های ایران و متحدان آن در محور مقاومت نسبت داده می شود، مسائلی هستند که در تصمیم گیری های اردن تاثیرگذار هستند. من تصور می کنم که ایران هم تمایلی به وارد کردن خسارت گسترده به اسرائیل که منجر به آغاز جنگ شود، نداشت و بیشتر موضوع قدرت نمایی مطرح بود.
فکر می کنید نخستین رویارویی نظامی مستقیم ایران و اسرائیل از این به بعد ترس دو طرف برای تکرار آن را از بین برد و به زبان دیگر ریسک تکرار آن بالا رفته و یا تبعات آن که قرار گرفتن منطقه در آستانه جنگی تمام عیار خواهد بود دو کشور را دوباره به سمت جنگ در سایه ببرد؟
هنوز برای نظردادن درباره این موضوع با قاطعیت زود است. از طرف دیگر این دو گزاره ای که مطرح کردید لزوما ناقض هم نیستند. سناریوی محتمل تری وجود دارد و آن اینکه حداقل برای مدتی دو طرف به رویکرد قبلی یعنی جنگ در سایه بازگردند. اما به هرحال همانطور که اشاره کردید با توجه به اینکه این اتفاق یک بار رخ داده و آستانه منازعه میان دو طرف تغییر کرده احتمال تکرار این موضوع بیشتر از قبل وجود دارد.
یعنی ما در بهترین حالت شاهد یک جنگ سایه میان دو طرف خواهیم بود که در آن دو طرف گهگاهی از رفتن به زیر آفتاب هم ابایی نخواهند داشت. در چنین شرایطی می توان انتظار داشت که تنش ها از سطح کنترل هم خارج شود.
در مجموع بعد از این اقدام ها و حمله ایران و پاسخ اسرائیل در قالب حمله به اصفهان به نظر می رسد که این آستانه منازعه تغییر کرده و البته یکی از جنبه های اصلی این اقدام رفت و برگشتی این بود که دو طرف خطوط قرمز خود را ترسیم بکنند.
برای ایران همانطور که به صراحت اشاره شد، این مسأله مطرح بوده که جلوی انجام اقدام های مستقیم اسرائیل علیه ایران، مقام های ایرانی یا دارایی های ایران مانند حمله به کنسولگری گرفته شود. هدف اسرائیل از حمله به اصفهان هم این بود که نشان دهد خطوط قرمز را نمی پذیرد، اما همزمان به دنبال افزایش سطح مخاصمه از آستانه فعلی هم نیست.
بنابراین، فعلا به نظر می رسد دو طرف برای بازگشت به سایه توافق کردند اما احتمال تشدید دوباره تنش و درگیری وجود دارد
با وجود گذشت چندهفته از حمله اسرائیل به ساختمان بخش کنسولی سفارتخانه ایران در دمشق یک سوال به یک سوال به سختی می توان پاسخ قاطعی داد: آیا اسرائیل واکنش ایران را پیش بینی کرده بود و این حمله را انجام داد؟ آیا هدف اسرائیل واقعا گسترش دامنه جنگ غزه بود و اگر بله چرا نقشه کشیده شده را ادامه نداد؟ نخواست یا تحت فشار برای متقف کردن آن قرار گرفت؟
من معتقد هستم که اقدام اسرائیل اشتباه محاسباتی بود . اسرائیل تمایلی برای کشاندن ایران به جنگ حداقل در شرایط فعلی نداشت. به هرحال هنوز بعد از شش ماه مسئله حماس همچنان در غزه برای اسرائیل حل نشده باقی مانده است، تنش ها با حزب الله هرچند به شکل کنترل نشده، اما تدریجی، بالارفته و احتمال جنگ تمام عیار با حزب الله افزایش پیدا کرده است. با وجود شکل گیری یک ائتلاف بین المللی علیه حوثی ها هنوز نشانه ای از مهار آن چالش وجود ندارد .
در چنین شرایطی ورود به یک جنگ مستقیم با ایران که کل این شبکه را به یک باره و با تمام قدرت علیه اسرائیل فعال می کرد در هیچ محاسبه استراتزیکی نمی گنجد. قطعا سیستم سیاسی در هیچ کجا از جمله اسرائیل یکپارچه نیست و تصمیم سازهای مختلف ممکن است اولویت های متفاوتی داشته باشند. ممکن است طیف تندروتری در اسرائیل خواهان درگیری مستقیم با ایران بوده باشند اما من فکر می کنم اقدامی که انجام شد در بحث حمله به کنسولگری ایران ناشی از اشتباه محاسباتی بود.
سیاست به اصطلاح «صبر استراتژیک» که از جانب ایران به نمایش گذاشته شد، این باور را ایجاد کرده که به دلایل مشکلات داخلی و همینطور ملاحظه های خارجی و منطقه ای ایران تمایلی برای انجام اقدامی که ممکن باشد یک درگیری گسترده تر را شکل دهد ندارد و حداقل فعلا اسرائیل می تواند به بالابردن سطح درگیری با ایران ادامه دهد. من فکر می کنم نکته اصلی اینجا بود . من این استدلالی که مطرح می شود که اسرائیل برای ایران دام گذاشت و سپس از طریق فشارهای بین المللی از انجام این اقدام پشیمان شد را نمی پذیرم.